سلامتی روزی که من سفید پوشیدم رفقا مشکی پوشیدن و من حال میکنم با تیریپشون.....
سلامتی او چندتا شونه که تابوت نحسه من روشونشونه...
سلامتی یه صدای بلند و صدای تکرارجمعیت.....
سلامتی صدای صوت قرانه یه بینوا....
سلامتی اشکا.....
سلامتی ادما....
سلامتی رفقا....
سلامتی خاکا....
سلامتی سنگا....
سلامتی دل کندنا.....
سلامتی بغض کردنا...
سلامتی تنهایی زیرخاک.....
سلامتی روزیکه نیستم.....
سلامتی روزیکه رفیقا فراموشم میکن....
سلامتی روزی که هیچ یادوخاطری ازم توذهن اطرافیام نمیمونه....
سلامتی اون دسته افرادی که با یادشون زندگی کردم ولی یه لحظه به فکرمم نیوفتادن...
سلامتی اون بیل وکلنگی که منو از اینهمه بدبختی آزاد میکنه....
سلامتی اون خاکی که روم میریزن تا بفهمم چقد سنگینی میکردم روی دل بعضیا...
سلامتی این بغض لعنتی که مثل مرد خودش رو نگه داشته...
سلامتی روز آخر زندگیم...
نظرات شما عزیزان:
محکوم 
ساعت17:28---21 تير 1393
اقعا قشنگه به منم سربزن ونظربده
یاشار 
ساعت17:07---21 تير 1393
عالی بود پسر . دمت گرم دم شماگرم ک خوندی.بعدم من پسرنیستم
مجتبی 
ساعت14:58---21 تير 1393
|